نویسنده: حدیث خیرآبادی
تاریخ انتشار: ۱۷ خرداد, ۱۴۰۰
نامهنگاریهای ازرا پاوند (Ezra Pound) شاعر و منتقد امریکایی (۱۹۷۲-۱۸۸۵) و جیمز جویس (James Joyce) نویسندهی بزرگ ایرلندی (۱۹۴۱-۱۸۸۲)، از تاریخ ۱۵ دسامبر ۱۹۱۳ از سوی ازرا پاوند شروع میشود. او در نخستین نامهاش برای جویس نوشت: «این اولین باری است که برای کسی خارج از حلقهی آشنایانم نامه مینویسم… این مسائل را با گفتوگو بهتر میتوان حل کرد، اما از آنجا که گفتوگو ممکن نیست، نامه مینویسم.» از محتوای نامه اینطور برمیآید که دبلیو. بی. ییتس (William Butler Yeats) شاعر و نمایشنامهنویس ایرلندی با ازرا پاوند دربارهی آثار جویس حرف زده و از پاوند خواسته که واسطهی چاپ آثارش در مجلههای تحت نفوذ خود شود. پاوند که در طول حیاتش راه ورود نویسندگان بزرگی همچون ارنست همینگوی، رابرت فراست و تی. اس. الیوت را نیز به جهان ادبیات هموار کرد، در این نامه از جویس میخواهد برایش نمونهای از داستانها و شعرهایش را بفرستد: «لطفاً، اگر چیزی میفرستید، بهوضوح مشخص کنید که میخواهید با آن چهکار کنم و در مورد نرخ هم کمترینش را پیشنهاد دهید.» چند روز بعد مجددن نامهای کوتاه به جویس مینویسد و از او کسب اجازه میکند تا شعر «من صدای ارتشی را میشنوم» را در آنتولوژیاش که در خصوص ایماژیستهاست چاپ کند؛ شعری که او و ییتس را تحت تاثیر قرار داده است: «میتوانم یک گینی بابتش پرداخت کنم، اگر کافی باشد. اگر هم سهم شما از عایدی بیشتر شد حاضرم بپردازم.»
جویس علاوه بر آنکه اجازه میدهد شعرش در آنتولوژی پاوند چاپ شود، از فضای ادبی و نحوهی به ناشر سپردن کارهایش جویا میشود؛ از جمله مجموعه داستان «دوبلینیها» (۱) که تا آن زمان، از سوی ناشران مختلفی در ایرلند و انگلستان رد شده بود. پاوند برایش مینویسد:
«دربارهی کاری که در دست دارید، مسلماً تا وقتی نبینم نمیتوانم چیزی بگویم، اما به شرح زیر اقدام خواهم کرد: داستانها را برای اسمارت سِت (۲) میفرستم (بدون توجه به توقیفشان [دستنوشته: فرض میکنم اصلاً منتشر نشدهاند])… به جرئت میگویم این مجله را میشناسید، اما سردبیر جدیدی دارد… او کار دی. اچ. لارنس (۳) را دوست دارد اما اخیراً دربارهی یکی از داستانهای او نوشته بود کار محشری است. خدا کند بتوانیم چاپش کنیم، ولی باید بدانیم که مجله توقیف میشود و به قول معروف باید در سلول بپوسم…»
و در ادامهی نامهاش، مجلههای دیگری را نیز که خود در گردآوری مطالب با آنها همکاری دارد، برای چاپ آثار جویس مطرح میکند و مینویسد:
«میخواهیم جایی باشد که آدم بتواند رک و بیپرده حرف خود را بزند. قرار نیست، مثل بعضی نشریات هنری، آنجا هم جایی باشد برای آنکه از دیگران کار بکشیم و پولی بهشان ندهیم.»
جویس که پیش از این، مسیر پرمشقتی را برای چاپ بیسانسور مجموعه داستانش «دوبلینیها» طی کرده و بارها شکست خورده بود، از متنی که در سال ۱۹۱۱ در روزنامههای ایرلندی منتشر کرده بود و خود آن را «وصف سرگذشت یک مجموعه داستان» نامیده بود، رونوشتی برای پاوند فرستاد تا به عنوان پیشگفتار از آن استفاده کند. پاوند این مطلب را بیتفسیر و اظهارنظر، با اسم «سرگذشتی عجیبوغریب» در ستون خود در مجلهی اگوئیست (۴) چاپ کرد: «نوشتهی زیر از نویسندهای به دستم رسیده است که تواناییهای آشکاری دارد…»
جویس در این متن، وضعیت نویسندگی در انگلستان و ایرلند را بر مبنای تجربیات ناموفق و تلخ خود در مسیر هفتسالهی چاپ دوبلینیها شرح میدهد. از سانسور و درخواستهای مکرر برای تغییر و اصلاح متن داستانها و عدم تعهد ناشران به قراردادهای کاری و فسخ یکجانبهی قراردادها، تا نامه به دربار پادشاه وقت جرج پنجم که بهانهی بخشی از تغییرات درخواستی ناشران، توهین به پدر او پادشاه پیشین -ادوارد هفتم- تلقی شده بود. او اعتراض خود را علیه نظامهایی (نظامهای حقوقی، اجتماعی، رسمی) که او را به عنوان نویسنده در مخمصه انداختهاند ابراز میکند.
جویس سپس برای پاوند مینویسد که بعد از این نامه که در دو روزنامهی سینفیا (دوبلین) و نورتنویگ (بلفاست) منتشر شد، تا روزی که وطنش ایرلند را برای همیشه ترک میکند، چه اتفاقاتی بر او میگذرد. متن این نامهی جویس به پاوند از جهت مواجههی مستقیم با مصائب یک نویسندهی آزاداندیش و مخالف با سانسور که بعدها به یکی از تاثیرگذارترین نویسندگان دنیای مدرن بدل شد، حائز اهمیت است:
«من پس از انتشار این نامه، نه ماه صبر کردم. بعد به ایرلند رفتم و با مازرز. ماونسل (۵) وارد مذاکره شدم. آنها میخواستند داستان «مواجهه»، قسمتهایی از داستان «دو عاشقپیشه»، «پانسیون»، «قضیهای دردناک» را حذف کنم و همهی مکانهای کتاب را تغییر دهم؛ اسم رستورانها، شیرینیفروشیها، ایستگاههای راهآهن، اغذیهفروشیها، رختشوییها، مشروبفروشیها و دیگر مغازهها. پس از شش هفته مخالفت با نظر آنها و مطرح کردن موضوع پیش دو وکیل (که با آنکه گفتند بنگاه نشر مورد نظر نقض قرارداد کرده، از پذیرش پروندهی من خودداری کردند و هرگونه ارتباطی را با آن پرونده منکر شدند)، من در عین ناامیدی به این شرط به تمام آن تغییرات راضی شدم که کتاب بدون تأخير منتشر شود و در چاپهای بعدی اگر ضرورت داشت نسخهی اصلی چاپ شود. بعد مازرز. ماونسل از من خواست به عنوان وثیقه ۱۰۰۰ پوند به حساب آنها واریز کنم یا دو ضمانتنامهی ۵۰۰ پوندی فراهم کنم. من نپذیرفتم؛ و سپس آنها در نامهای نوشتند که کتاب را چاپ نمیکنند، چه اصلاحشده چه اصلاحنشده، و اینکه اگر برای جبران خسارت آنها در چاپ کتاب اقدامی نکنم عليه من اقامه دعوی خواهند کرد. پیشنهاد من پرداخت شصت درصد هزینهی انتشار چاپ اول به تعداد ۱۰۰۰ نسخه بود، اگر آن چاپ برای من حواله شود. این پیشنهاد پذیرفته شد و من به نمایندگی از طرف خودم برادرم را در دوبلین مسئول پخش و فروش کتاب کردم. فردای آن روز وقتی حواله و توافق امضا شده بود ناشرها به من اطلاع دادند که قضيه منتفی است چون چاپخانه از تحویل کتابها امتناع میکند. در اینباره با وکیل مشورت کردم و فهمیدم که چاپخانه وقتی کتابها را تحویل داده باشد نمیتواند پول خود را از ناشر مطالبه کند. به چاپخانه رفتم. سرکارگر چاپخانه گفت که چاپخانه تصمیم گرفته از کل پول خود صرفنظر کند. از او پرسیدم که آیا اگر تمام خسارت چاپخانه را جبران کنم میتواند کل چاپ را به لندن یا بنگاه کانتیننتال (۶) یا به برادرم یا خودم تحویل دهد. او گفت که کتابها هرگز از چایخانه خارج نخواهند شد و اضافه کرد که حروف چاپی کتاب خرد شده و تمام هزار نسخهی آن فردای آن روز سوزانده خواهد شد. روز بعد من ایرلند را ترک کردم، همراه با یک نسخهی چاپ شده از کتاب که از ناشر گرفته بودم.»
۱: سرانجام گرنت ریچاردز ناشر لندنی، دوبلینیها را در ۱۵ ژوئن ۱۹۱۴ منتشر کرد و ازرا پاوند نیز اولین نوشتهاش در نقد و معرفی جویس را به این کتاب اختصاص داد. مقالهی پاوند با عنوان «دوبلینیها و آقای جیمز جویس» به تاریخ ۱۵ جولای ۱۹۱۴ در مجلهی اگوئیست چاپ شد. از کتاب دوبلینیها در ایران چند ترجمه صورت گرفته که از جمله مشهورترین آنها متعلق به پرویز داریوش (نشر اساطیر) و محمدعلی صفریان (انتشارات نیلوفر) است.
۲: The Smart Set مجلهی امریکایی
۳: David Herbert Lawrence شاعر و نویسندهی بریتانیایی (۱۹۳۰-۱۸۸۵)
۴: The Egoist مجلهی انگلیسی
۵: Maunsell ناشر ایرلندی
۶: Continental ناشر انگلیسی
کتاب پاوند/جویس؛ برگزیدهای از نامههای ازرا پاوند به جیمز جویس به همراه مقالاتی دربارهی جویس، گزینش و ترجمهی مرتضی پاشاپور، نشر حکمت کلمه
جیمز جویس، ازرا پاوند، جان کوئین (وکیل و گردآورنده) و فورد مادوکس فورد (نویسنده و شاعر بریتانیایی)، پاریس، پاییز ۱۹۲۳، محوطهی بیرون استودیوی محل اقامت پاوند در خيابان نتردام دشان
حکم قتلت را امروز صبح صادر کردند. نه به صورت علنی و نه به شکل دستورالعملی از طرف فرمانده؛ دهانبهدهان و با نشانهها. طوری که بعدها بشود کتمانش کرد. از امشب ...
این جایی که هستم، بالای برجک، بهترین مکان برای کسی مثل من است. جایی که مجبوری بیدار باشی و بیدار بمانی. من فقط نگهبانی هستم که از ارتفاع به پهنهی ...
«صد سال تنهایی» روایتگر داستان چند نسل از خانوادهی بوئندیاست؛ خانوادهای که در میان جنون، عشقهای ممنوعه، جنگ و سایهی سنگین نفرینی صدساله زندگی میکنند. این سریال که در کلمبیا ...
پیشگفتار مترجم سوتلانا آلکسیویچ نویسنده و روزنامهنگار اهل بلاروس است که در سال ۲۰۱۵ برندهی جایزهی نوبل ادبیات شد. او نخستین نویسندهی بلاروس است که موفق شد نوبل ادبیات را از ...
نویسنده: علی نادری
نویسنده: سعید اجاقلو
نویسنده: احمد راهداری
نویسنده: ماشا گسن | مترجم: شبنم عاملی
نویسنده: سمیرا نعمتاللهی