تربیعِ گلشیری، میرعلایی، بورخس و مخاطب، در داستان «گنج‌نامه»

یادداشت بر داستان گنج‌نامه؛ هوشنگ گلشیری

نویسنده: نغمه کرم‌نژاد

تاریخ انتشار: ۱۴ اسفند, ۱۴۰۰

چاپ

 

گلشیری ماجرای مرگ میرعلایی را «گنج‌نامه» کرد و در مجله‌ی «دوران» به چاپ رساند. درست زمانی که هیچ روزنامه‌ای این ماجرا را چاپ نکرده بود؛ «با آن خط سرخ بر سینه، مثل الفی بر سفیدی کاغذ».

مقدمه؛

داستان «گنج‌نامه» در مجموعه‌ی «نیمه‌ی تاریک ماه» از هوشنگ گلشیری، یادکردی‌ست از احمد میرعلایی مترجم، نویسنده و استاد دانشگاه که به سال ۱۳۷۴ به روز دوم آبان در سری قتل‌هایی موسوم به قتل‌های زنجیره‌ای با تزریق آمپول انسولین، نشسته و تکیه داده به دیوار؛ کوچه‌ای در اصفهان را، ایران را و جهان را ترک کرد. اما به تعبیر بورخس که گفت: «نمی‌دانم اکنون کدام‌یک از ما این صفحه را می‌نویسد»، نمی‌دانیم کدامینِ ما نشسته و تکیه داده بر دیوار، ما را ترک کرده است و یا ترکمان داده‌اند!
روایتِ گفته‌شده از ماجرای مرگ میرعلایی همچون پازلی‌ست که هزارها قطعه‌اش جایی پنهان مانده باشند. گلشیری باید آن جاهای خالی و تهی از واقعیت را دوباره نگاهی بیندازد؛ «می‌نویسم تا پر کنم این خالی را، همه‌ی این خالی‌ها را.» از صبح دوم آبان تا ده و نیمِ شب، که دیگر میرعلایی نبوده است یا جورِ دیگری بوده است. «خوبی‌اش این است که دیگر کابوس نمی‌بیند».

متن؛

هوشنگ گلشیری در داستان «گنج‌نامه»، با ساختاری بینامتنی واقعه‌ی میرعلایی و مرگش را ثبت کرده است. با دو روایت؛ روایت سرگشتگیِ نویسنده از شنیدن قتل دوستش (میرعلایی) و روایت حضور میرعلایی در جلساتِ داستان‌خوانی و خواندن ترجمه‌اش؛ میرعلایی بار دیگر ترجمه‌ای دارد از نامه‌های پدر بورخس به خورخه لوئیس بورخس و همچنین شرح وقایع یک روز از زندگی بورخس، از هفت صبح تا نیمه‌شب. «گنج‌نامه»، ساختار را این‌گونه نشانه‌گذاری کرده است؛ مقدمه، متن و موخره. گرچه به شیوه‌ی بورخس امکانِ هم‌زمانی آنها نیز هست. و متن بینامتنیتی‌ست با حضور میرعلایی و خواندن ترجمه‌اش و متن نوشته‌ها از بورخس. این روایت‌ها هم‌زمان پیش می‌روند، در هم گره می‌خورند و سرانجام در سرنوشت یکی می‌شوند، شبیه به هم، انگار انگشت همه‌شان لحظه‌ای پیش قلم را رها کرده باشد؛ میرعلایی، بورخس و یا حتی پدرش.

 

متن کامل این یادداشت را می‌توانید در گاهنامه‌ی پیرنگ، شماره‌ی یک (بهمن ۱۳۹۹) بخوانید.

لینک خرید گاهنامه

 

برچسب ها:
نوشته های مشابه

. حور و پری در حجاب / شمس و قمر در نقاب از داستان سایه اثر احمد محمود می‌آغازم، اگرچه سال انتشار این داستان سال هزار و سیصد و هفتاد است و نسبت ...

هنر گریستن

بین زمین و آسمان مانده‌ام. این را بعدازظهر جمعه‌ای به دوستی گفتم؛ چند روزی بود که هر کاری کرده بودم نشده بود با جولیا تماسی بگیرم. هفتۀ بعد به خارج ...

الگوریتم‌ها و هنرِ بهتر زیستن

در ادامه داستان «الگوریتم‌ها و هنرِ بهتر زیستن» اثر نائومی کریتزر (Naomi Kritzer) را می‌خوانید. این داستان برنده‌ی جایزه هوگو برای بهترین داستان کوتاه ۲۰۲۴ و همچنین نامزد جایزه نبولا ...

داستان باغ‌وحش کاغذی اثر کن لی‌ئو

یکی از قدیمی‌ترین خاطراتی که به یاد دارم با گریه و زاری‌هایم شروع می‌شود. هرچه مامان و بابا تلاش می‌کردند ساکتم کنند من پسشان می‌زدم. بابا وا داد و از اتاق ...

واحد پول خود را انتخاب کنید