تمهید کورش اسدی در داستانهایش؛ پرسهزنی در شهر و احضار گذشتهی رازآلود
نویسنده: حدیث خیرآبادی
تاریخ:
۳۰ خرداد ۱۳۹۸
پرسهزنی در شهر، پرسهزنی در تاریخ و احضار گذشتهی رازآلود شخصیتها، یکی از بارزههای داستانهای کورش اسدی است. شخصیتهای داستانهای او، اغلب، در انتهای پرسهزنیهایشان به موقعیتی رازآلود میرسند؛ وضعیتی نامکشوف و مبهم که مخاطب را به دوبارهخوانیِ داستان فرا میخواند. کورش اسدی در مصاحبهای با معین فرخی، دربارهی این موضوع میگوید:
«پرسهزنی از نظر روایی، از طرفی دست نویسنده را باز میگذارد تا بتواند یک موقعیت را بسازد اما اگر تمرکز درستی روی اصل قضیه صورت نگیرد، باعث میشود که داستان به حاشیه برود. مهم این است که انتخابهای نویسنده در پرسهزنیها چه چیزهایی باشد که بتواند ابعاد مختلف قضیه را در آن، جا بدهد.»
کورش اسدی، پرسهزنی را تمهیدی میداند برای اینکه از جریان سیال ذهن یا فلاشبک دور شود. داستانهای او در زمان حال روایت میشوند و به گفتهی خودش، از طریق همین پرسهزنیها و راویای که دارد در زمان حال حرکت میکند و از دریچهی گفتوگو، توصیف، مواجهه و برخورد دو آدم با یکدیگر است که گذشته احضار میشود.
داستان «وادی وهم» آخرین داستان از مجموعهی «گنبد کبود» است که در سال ۱۳۹۴ منتشر شده است. او در این داستان هم از تمهید پرسهزنی در شهر استفاده میکند. مردی روی لبهی جدول خیابان حرکت میکند. «تمام زندگیاش روی جدول خیابانها گذشته بود. جدول همیشه او را به جاهای ناشناس میکشاند. روی جدول همینجور که قدم برمیداشت فکر میکرد مثلاً این مسیر زندگی است و هرطور شده باید ادامهاش داد؛ با همهی دشواریها.»
مرد این بار با قوطی کبریتی در جیب و تار مویی در آن قوطی، در مسیرش با زنی مواجه میشود که روی جدول نشسته و راهش را سد کرده است. گفتوگویی میانشان شکل میگیرد و آن دو با هم حرکت را ادامه میدهند. «دوست دارم با هم روی این جدول، همانطور که خودت گفتی، برویم و سعی کنیم نسوزیم.»
میروند و میروند، و در یک پرسهزنی دونفره، به جایی میرسند. دو زانو در بغل مینشینند روی جدول، روبهروی هم و حرف میزنند و باز دوباره راه میافتند.
از اینجای داستان تا کمی بعدش را، با صدای نویسنده میشنویم.
فایل پیوست: کورش اسدی تکهای از داستان «وادی وهم» را میخواند.